مشاوره خانواده

متن مرتبط با «درمان سردرگمی» در سایت مشاوره خانواده نوشته شده است

ُسردر گمی

  • من اخیرا با شخصی اشنا شدم ک خیلی وقت است منتظر اومدنشم اخلاقش و عشقی ک بهم داره بی نظیره اما ی مشکلی ک هست از نظر مالی خانواده اش از ما پایین ترن و نمیدونم ایا این مسله مهمه درح ال حاضر دنبال کاره نمیدونم شاید کاری ک پیدا کنه و درامدش خوب باشه نگهبانی میترسم ک کنارش بودنم و ازدواج باهاش بخاطر اینکه زیاد پول نداره اشتباه باشدو اینکه خانواده ما مذهبی تر از اونا هستن اما من کلا مشکلی نداشتم با این چیزا از قبل Let's block ads! بخوانید,سر در گمی,سر در گمی در زندگی,سر در گمی مثل فندکت,سر در گمی مثه فندکت,سر در گمی در ازدواج,سر در گمی در انتخاب رشته,جملات سر در گمی,شعر سر در گمی,احساس سر در گمی,درمان سردرگمی ...ادامه مطلب

  • سردرگمی در تصمیم گیری

  • با سلام و وقت بخیردختری 30 ساله هستم و دانشجوی دکتری. تقریبا یکسال و نیم پیش با یکی از همکارانم آشنا شده و بعد از سه ماه آشنایی و با رضایت خانواده ها با یکدیگر عقد کردیم. همسرم دارای مدرک لیسانس و 2 سال از من کوچکتر بود. برای من مدرک تحصیلی در اولویت نبود بلکه پایبندی به اصول اخلاقی و انسانی از مهمترین اولویتهام بود.خانواده ی من برخلاف خانواده ی ایشون، زیاد پررفت و آمد نیستن و به مرور این موضوع به معضلی برای خانواده ی ایشون تبدیل شد. در این میان مادرم به بیماری افسردگی مزمن دچار شد و باعث شد من علاوه بر درگیری در دانشگاه وقت بیشتری را درکنار مادرم صرف کنم. اوضاع بد و خوب پیش رفت تا نوروز امسال که من نتوانستم به مدت طولانی به دیدن خانواده ی ایشون که در شهرستان هستن برم و یک روزه رفتم و برگشتم و بهتر دیدم وقت بیشتری را در کنار مادرم باشم. این موضوع ظاهرا برای همسرم و خانواده ش زیادی سنگین جلوه کرد. با اینکه ما هنوز عقد هستیم و به دلیل مشکل مسکن فعلا عروسی نگرفته ایم. بعد از اختلافی که سر ماجرای نوروز پیش اومد همسرم منو تهدید به طلاق کرد. من همسرم رو و زندگی ای که قرار بود در کنارش بسازم رو دوست داشتم و بعد از نصیحت خانواده ها مجددا به روزهای خوب برگشتیم. تا یک ماه پیش که در مسافرت من خیلی خسته بودم و درگیری فکری داشتم و کمی بهانه گرفتم و ایشون مجددا از فرصت استفاده کرد و گفت که اختلاف سنیمون باعث میشه نتونه به من محبت کنه و میخواد بره و درخواست طلاق بده. این حرف رو مستقیما به پدر من هم گفت و در مقابل پرسش پدرم که پرسید مشکل چیه و مسلما سن نیست چون از اول میزان تحصیلات و سنش رو میدونستی، گفت دادخواستم رو خواهم داد و شما قاضی نیستین که بخوام بهتون جواب پس بدم! اینو هم بگم که من تک دختر خانواده هستم و درشهری که زندگی میکنیم هیچ فامیلی نداریم ولی فامیل همسرم همگی اینجا هستن. به لحاظ مالی خانواده ی من کمی وضع مالی بهتری داره. از نظر ظاهر هم اختلاف سنی ما اصلا به چشم نمی آد و کسی جز خانواده های دو طرف ازش اطلاع نداره. صورت و هیکل مناسبی هم دارم. الان دقیقا یکماهه نه خودش و نه خانواده ش هیچ تماسی نگرفتن و من حتی نمیدونم دادخواست داده یا نه. حتی میترسم ازش بخوام با من به مشاور مراجعه کنه چون واقعا احساس میکنم این آدم سه ماهه ی اخیر رو نمیشناسم. دچار سردرگمی زیادی شدم. ممنون م, ...ادامه مطلب

  • سردرگمی در تصمیم گیری

  • با سلام و وقت بخیردختری 30 ساله هستم و دانشجوی دکتری. تقریبا یکسال و نیم پیش با یکی از همکارانم آشنا شده و بعد از سه ماه آشنایی و با رضایت خانواده ها با یکدیگر عقد کردیم. همسرم دارای مدرک لیسانس و 2 سال از من کوچکتر بود. برای من مدرک تحصیلی در اولویت نبود بلکه پایبندی به اصول اخلاقی و انسانی از مهمترین اولویتهام بود.خانواده ی من برخلاف خانواده ی ایشون، زیاد پررفت و آمد نیستن و به مرور این موضوع به معضلی برای خانواده ی ایشون تبدیل شد. در این میان مادرم به بیماری افسردگی مزمن دچار شد و باعث شد من علاوه بر درگیری در دانشگاه وقت بیشتری را درکنار مادرم صرف کنم. اوضاع بد و خوب پیش رفت تا نوروز امسال که من نتوانستم به مدت طولانی به دیدن خانواده ی ایشون که در شهرستان هستن برم و یک روزه رفتم و برگشتم و بهتر دیدم وقت بیشتری را در کنار مادرم باشم. این موضوع ظاهرا برای همسرم و خانواده ش زیادی سنگین جلوه کرد. با اینکه ما هنوز عقد هستیم و به دلیل مشکل مسکن فعلا عروسی نگرفته ایم. بعد از اختلافی که سر ماجرای نوروز پیش اومد همسرم منو تهدید به طلاق کرد. من همسرم رو و زندگی ای که قرار بود در کنارش بسازم رو دوست داشتم و بعد از نصیحت خانواده ها مجددا به روزهای خوب برگشتیم. تا یک ماه پیش که در مسافرت من خیلی خسته بودم و درگیری فکری داشتم و کمی بهانه گرفتم و ایشون مجددا از فرصت استفاده کرد و گفت که اختلاف سنیمون باعث میشه نتونه به من محبت کنه و میخواد بره و درخواست طلاق بده. این حرف رو مستقیما به پدر من هم گفت و در مقابل پرسش پدرم که پرسید مشکل چیه و مسلما سن نیست چون از اول میزان تحصیلات و سنش رو میدونستی، گفت دادخواستم رو خواهم داد و شما قاضی نیستین که بخوام بهتون جواب پس بدم! اینو هم بگم که من تک دختر خانواده هستم و درشهری که زندگی میکنیم هیچ فامیلی نداریم ولی فامیل همسرم همگی اینجا هستن. به لحاظ مالی خانواده ی من کمی وضع مالی بهتری داره. از نظر ظاهر هم اختلاف سنی ما اصلا به چشم نمی آد و کسی جز خانواده های دو طرف ازش اطلاع نداره. صورت و هیکل مناسبی هم دارم. الان دقیقا یکماهه نه خودش و نه خانواده ش هیچ تماسی نگرفتن و من حتی نمیدونم دادخواست داده یا نه. حتی میترسم ازش بخوام با من به مشاور مراجعه کنه چون واقعا احساس میکنم این آدم سه ماهه ی اخیر رو نمیشناسم. دچار سردرگمی زیادی شدم. ممنون م, ...ادامه مطلب

  • درمان وسواس شمارشی

  • با سلام.راه درمان وسواس شمارشی که فقط روی تعداد انسان های یک مکان است و تعداد آنها مرتب در ذهن تکرار میشود چیست؟باتوجه به این که وسواس ارثی میباشد و البته محیط هم در بروز آن بی تاثیر نبوده است.باتشکر This entry passed through the Full-Text RSS service - if this is your content and you're reading it on someone else's site, please read the FAQ at fivefilters.org/content-only/faq.php#publishers.Recommended article from FiveFilters.org: Most Labour MPs in the UK Are Revolting., ...ادامه مطلب

  • سردرگمی

  • سلام . من مدت 9 سال با پسری دوست هستم . اولش از طریق نت آشنا شدیم بعد از 2 سال همدیگر رو دیدیم . تو این 9 سال با وجود تفاوت هامون با هم ساختیم خیلی هم دعوا کردیم قهر کردیم ولی موندیم . مدت 4 ماه پیش ایشون به خانوادشون گفتن یکی از دوستاشون منو معرفی کردن بهشون برا ازدواج . اینم بگم چون خانواده به شدت مذهبی و سنتی هستن شدیدن مخالف رابطه دختر و پسر هستن . خانواده ایشون با من تماس گرفتند و من با خانوادشون ملاقات کردم ولی اونا به دلیل اینکه من شمالی هستم و اون ها ترک گفتن که فرهنگ ها بهم نمیخوره . بعد از این جریان ما با هم پیش مشاور رفتیم مشاور گفت جدا شید ولی من به عنوان یک دختر فکر نمیکنم بتونم با کس دیگه ای ازدواج کنم . خواستم از شما کمک بخوام که چه کاری باید انجام بدیم . Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • سردرگمی

  • سلامدختری هستم 22 ساله . تا مقطع پیش دانشگاهی فوق العاده اجتماعی . فعال بودم . اوایل 16 سالگی هم با یک پسری تو ایستگاه اتوبوس برگشتنی به خونه اشنا شدم . تا 18 سالگی با هم بودیم بدون هیچ مشکلی یک ختر پسر محبوب همه دوستا و اشناها :) تا اینکه خواهر بزرگترم تصمیم به تحصیل در خارج از کشور گرفت . مادرم که از رابطه ام با اون پسر بو برده بود سخت باهام مقابله کرد و دید فایده نداره … یک سال از خارج شدن خواهرم از کشور گذشت که مادرم فکر رفتن به اونجارو تو سرم انداخت و سال 2013 کلی خرجم کرد که مدرک زبان بگیرم و امتحان های سفارت و قبول شم ! منم تو سن خوبی بودم همه پروسه هارو با مدرک و نمره عالی گذروندم . در همین حین دانشگاه هم قبول شدم و یک ترم شیمی کاربردی تهران مرکز خوندم . یک ان به خودم اومدم که 19 سالمه ویزای اون کشور زیبا و رویایی تو پاسمه و همه چی برا رفتن فراهم . تصمیم بر این شد که برم پیش خواهرم …. و با تعریف عای دوست خواهرم که بعد ها فهمیدم دوست پسرش بوده رشته نانوتکنولوزی رو انتخاب کردم . دم رفتنم اون پسر که از 16 سالگی باهم بودیم باهام بهم زد … چون گفت تو منو ترک کردی . بعد ها مادرم گفت من میخوتستم ازون جدات کنم تا تو این سن کم اشتباه نکنی و جلوی پیشرفتت گرفته نشه . سال 2013 رفتم به اون کشور و شروع به خوندن اون رشته ی کذایی کردم بعذ 6 ماه ازش متنفرشدم چون من دوست داستم رشته داروسازی بخونم . هیجوره نمیخواستم دیگه ادامه بدم .. از طرفی هم مشکلاتم با خواهر بزرگترم شروع شده بود .. اون شروع به یک رابطه عشقی پوچ کرده بود که من مزاحمش بودم . و عملا به پدر مادرم گفت اینو برگردونید من نمیتونم کنترلش کنم درحالی که من با اون رشته سخت کاری جز درس نمیتونستم انجام بدم… حرفی زد که پدرمادرم گفتن برگرد . برگشتم از طرفی هم خوشحال بودم چون من با تصمیم خودم اونجا نرفتم . سال 2014 خواهر وسطی که 4 سال از من بزرگتر و 4 سال از اون خواهر کوچک تره تصمیم گرفت ارشد رشتشو همون کشور ادامه بده. من اقامت داشتم مادرم دوباره گفت تو اینجا حروم میشه الان موقعیت اونجا بودن و داری حیفه برو اینبار رشتتو عوض کن و زندگی نو بساز . اگوست 2014 با خواهر وسطی برگشتم یک خونه اجاره کردیم دوخوابه من خواهر وسطی خواهر بزرگه . مشکلاتدوباره شروع شد … هرچقدر من و خواهر وسطی خوب بودیم اون باهامون بد بود و قسط ذاشت اینبار با, ...ادامه مطلب

  • درمان مشکل جنسی

  • سلامپسری هستم ۲۰سالهمتأسفانه بعد از خودارضايي، قسمت حلقوي آلت بنده(محور آلت) به شدت باد کرده و متورم شده…چه کار کنم؟؟؟ ترسیدم؛ خواهشا راهنماييم کنید… Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • سردرگمی

  • باسلام و عرض خسته نباشیداینجانب جوانی20ساله علاقه شدیدی به فردی در فامیل دارم از کودکی با هم بوده ایم.او از من دوسال کوچکتراست.برم سراصل مطلباز اینکه مداوم براش خواستگار میاد ترس برم داشت و من چند شب پیش با پیام از احساسی که به او دارم باهاش درمیان گذاشتم و او در جواب رفتار غیر عادی نداشت و یکم سرد شد و گفت فعلا باید فکر کنم (فقط بهش گفتم که ازش خوشم میاد نه حرف دیگری) و دیگه حرفی نزد .احساس کردم یکم رفتارش سرد شد اینطوری بگم که با هم تا حالا رو راست بودیم.ممنون میشم که یه راهنمایی ام کنید در مورد این بحث.با تشکر This entry passed through the Full-Text RSS service - if this is your content and you're reading it on someone else's site, please read the FAQ at fivefilters.org/content-only/faq.php#publishers., ...ادامه مطلب

  • سردرگمی

  • باسلام و عرض خسته نباشیداینجانب جوانی20ساله علاقه شدیدی به فردی در فامیل دارم از کودکی با هم بوده ایم.او از من دوسال کوچکتراست.برم سراصل مطلباز اینکه مداوم براش خواستگار میاد ترس برم داشت و من چند شب پیش با پیام از احساسی که به او دارم باهاش درمیان گذاشتم و او در جواب رفتار غیر عادی نداشت و یکم سرد شد و گفت فعلا باید فکر کنم (فقط بهش گفتم که ازش خوشم میاد نه حرف دیگری) و دیگه حرفی نزد .احساس کردم یکم رفتارش سرد شد اینطوری بگم که با هم تا حالا رو راست بودیم.ممنون میشم که یه راهنمایی ام کنید در مورد این بحث.با تشکراینم ادرس ایمیلم([email protected]) This entry passed through the Full-Text RSS service - if this is your content and you're reading it on someone else's site, please read the FAQ at fivefilters.org/content-only/faq.php#publishers., ...ادامه مطلب

  • سردرگمی

  • باسلام و عرض خسته نباشیداینجانب جوانی20ساله علاقه شدیدی به فردی در فامیل دارم از کودکی با هم بوده ایم.او از من دوسال کوچکتراست.برم سراصل مطلباز اینکه مداوم براش خواستگار میاد ترس برم داشت و من چند شب پیش با پیام از احساسی که به او دارم باهاش درمیان گذاشتم و او در جواب رفتار غیر عادی نداشت و یکم سرد شد و گفت فعلا باید فکر کنم (فقط بهش گفتم که ازش خوشم میاد نه حرف دیگری) و دیگه حرفی نزد .احساس کردم یکم رفتارش سرد شد اینطوری بگم که با هم تا حالا رو راست بودیم.ممنون میشم که یه راهنمایی ام کنید در مورد این بحث.با تشکراینم ادرس ایمیلم([email protected]) This entry passed through the Full-Text RSS service - if this is your content and you're reading it on someone else's site, please read the FAQ at fivefilters.org/content-only/faq.php#publishers., ...ادامه مطلب

  • سردرگمی

  • باسلام و عرض خسته نباشیداینجانب جوانی20ساله علاقه شدیدی به فردی در فامیل دارم از کودکی با هم بوده ایم.او از من دوسال کوچکتراست.برم سراصل مطلباز اینکه مداوم براش خواستگار میاد ترس برم داشت و من چند شب پیش با پیام از احساسی که به او دارم باهاش درمیان گذاشتم و او در جواب رفتار غیر عادی نداشت و یکم سرد شد و گفت فعلا باید فکر کنم (فقط بهش گفتم که ازش خوشم میاد نه حرف دیگری) و دیگه حرفی نزد .احساس کردم یکم رفتارش سرد شد اینطوری بگم که با هم تا حالا رو راست بودیم.ممنون میشم که یه راهنمایی ام کنید در مورد این بحث.با تشکراینم ادرس ایمیلم([email protected]) This entry passed through the Full-Text RSS service - if this is your content and you're reading it on someone else's site, please read the FAQ at fivefilters.org/content-only/faq.php#publishers., ...ادامه مطلب

  • سردرگمی

  • باسلام و عرض خسته نباشیداینجانب جوانی20ساله علاقه شدیدی به فردی در فامیل دارم از کودکی با هم بوده ایم.او از من دوسال کوچکتراست.برم سراصل مطلباز اینکه مداوم براش خواستگار میاد ترس برم داشت و من چند شب پیش با پیام از احساسی که به او دارم باهاش درمیان گذاشتم و او در جواب رفتار غیر عادی نداشت و یکم سرد شد و گفت فعلا باید فکر کنم (فقط بهش گفتم که ازش خوشم میاد نه حرف دیگری) و دیگه حرفی نزد .احساس کردم یکم رفتارش سرد شد اینطوری بگم که با هم تا حالا رو راست بودیم.ممنون میشم که یه راهنمایی ام کنید در مورد این بحث.با تشکراینم ادرس ایمیلم([email protected]) This entry passed through the Full-Text RSS service - if this is your content and you're reading it on someone else's site, please read the FAQ at fivefilters.org/content-only/faq.php#publishers., ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها