مشاوره خانواده

متن مرتبط با «شیوه های فرزند پروری ppt» در سایت مشاوره خانواده نوشته شده است

رفتار های همسرم

  • باسلام من 3ساله که ازدواج کردم ، شوهرم سر چیزهای الکی که اصلا ارزش گفتن نداره از میشه و روی سر من خالی میکنه همش میگه نرو خونه بابات ،خواهرم که از شهرستان میاد بعد چند روز برمنامزدیهبررادرم هم میگه من حوصله ندارم که بیام ،میگه من نمیخوام برم تو میخوای بری؟ همش سر این رفتن ونرفتن اعصابم رو خورد میکنه ،خیلی کینه ایه ،ولجبازه ،نمازاش رو هم یکی در میان میخونه یا به دروغ میگه خوندم ،دیگه خسته شدم نمیتونم به کسی هم بگم مشکلاتم رو ،دلم میخواد طلاق بگیرم تا از این زندگی راحت بشم اما از آبروم می‌ترسم.دلم میخواد از این شهر برم شاید دور باشم ومشکللتم هم کم بشه ،,رفتار های همسر ...ادامه مطلب

  • شیوه های فرزند پروری

  • شیوه های فرزند پروری هر والد معمولا از تجربیات اجتماعی، نحوه تربیت خود والد در دوره کودکی وتکرار تجربیات ومشاهدات و الگوبرداری از محیط اطراف ناشی می شود. بر اساس نحوه تربیت کودکان می توان چهار الگوی تربیتی را تشخیص داد. 1- الگوی تربیتی مبتنی بر عدم محبت و قاطعیت. 2- الگوی تربیتی مبتنی بر محبت و عدم قاطعیت. 3- الگوی تربیتی مبتنی بر عدم محبت و عدم قاطعیت. 4- الگوی تربیتی مبتنی بر محبت و قاطعیت. تحقیقات و بررسی ها حاکی از آن است که در شکل گیری خصوصیات تربیتی کودکان، الگوی تربیتی حاکم بر خانواده سهم به سز,شیوه های فرزند پروری,شیوه های فرزند پروری در,شیوه های فرزند پروری شیفر,شیوه های فرزند پروری والدین,شیوه های فرزند پروری pdf,شیوه های فرزند پروری بامریند,شیوه های فرزند پروری ppt,شیوه های فرزند پروری مثبت,شیوه های فرزند پروری و پیشرفت تحصیلی,شیوه های فرزند پروری چیست ...ادامه مطلب

  • من و همسرم بهم علاقه نداریم بخاطر فرزندانمان ادامه می دهیم و من عاشق دختر دیگری هستم

  • با عرض سلام و خسته نباشید. مردی 35 ساله هستم. ده سال از ازدواجم می گذرد و دو فرزند یک پسر 7 ساله و یک دختر 3 ساله دارم. من و همسرم به طور سنتی و بدون اشنایی قبلی ازدواج کردیم و از همان نخست همسرم با من رفتارهای خیلی بدی داشت و کارهایی کرد که… اما من هیچ وقت نخواستم و نتوانستم به این زندگی پشت پا بزنم تا این که پسرم وارد زندگی ما شد. با این همه با خودم فکر میکردم که شاید بتوانم پسرم را جدای از مادرش نگه دارم. اما اکنون خدا به من یک دختر داده که هرچه عشق است در این دختر می بینم. اما همسرم همچنان به بداخلاقی هایش ادامه می دهد و خیلی هم شکاک است. زندگی ما به تارهایی بند مانده که تنها فرزندانمان هستند. از سوی دیگر به دختری علاقه مندم که به راستی نجیب و داناست. با وجود عشق زیادی که به من دارد از من خواسته به زندگی ام اسیب نزنم و بیشتر به همسرم توجه کنم تا فرزندانم اسیب نبینند. تحمل این زندگی ، اینده بچه هام و دل خودم که بی قرار کسی دیگه هست از طرف دیگر مشکلات خانوادگی و فامیلی و مالی کمرم را خم کرده هرکار می کنم باز می بینم ارامش تنها نزد ان دختر هست. دختری که به خاطر عشق من به همه چیز پشت پا زد و تنهایی را انتخاب کرد و به من گفت که عشق من برای ادامه زندگی اش کافیست. از طرفی هم نگران بچه هایم هستم ایمان دارم نزد او بهتر تربیت می شوند اما این راهم میدانم که مادر هرچی هم باشه باز عاطفه و مهر مادری رو هیچ کس دیگه نمیتونه به بچه هام بده. بیشتر نگران دخترم هستم و دیگر نگران اینم که اگر طلاق بگیرم همسرم بچه ها رو میخواد اگر هم بتونم هردو رو پیش خودم نگه دارم با رفت و امدهاش زندگی من رو خراب می کنه و بچه هام رو نسبت به اون دختر بدبین میکنه اونها از بین میرند. من چه کار باید بکنم گاهی واقعا فکر می کنم شاید مرگ به همه چیز پایان بده زندگی ام را دست سرنوشت سپردم من نمی تونم پیش قدم جدایی باشم …خواهش می کنم راهنمایی کنید Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • معیار های ازدواج

  • در مورد معیار های ازدواج.یکی از معیار های ازدواج که همه جا ذکر میشه اینه که از نظر اخلاقی به هم بخورند. و همچنین ذکر میشه برخی از ویژگی های اخلاقی باید مشابه همدیگه باشه و برخی متضاد. منتها راجع به اینکه در چه موردی باید مشابه انتخاب بشه و در چه موردی متضاد قابل درک نیست برام. برای مثال خود من فردی درونگرا – کم حرف هستم و از بیرون همه به عنوان یک فرد خوشحال منو میبینن. از طرفی خیلی مغرور هستم. حالا نمی دونم همسرم درونگرا باشه بهتره با برونگرا-کم حرف یا پر حرف؟ Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • معیار های ازدواج

  • در مورد معیار های ازدواج.یکی از معیار های ازدواج که همه جا ذکر میشه اینه که از نظر اخلاقی به هم بخورند. و همچنین ذکر میشه برخی از ویژگی های اخلاقی باید مشابه همدیگه باشه و برخی متضاد. منتها راجع به اینکه در چه موردی باید مشابه انتخاب بشه و در چه موردی متضاد قابل درک نیست برام. برای مثال خود من فردی درونگرا – کم حرف هستم و از بیرون همه به عنوان یک فرد خوشحال منو میبینن. از طرفی خیلی مغرور هستم. حالا نمی دونم همسرم درونگرا باشه بهتره با برونگرا-کم حرف یا پر حرف؟ Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • 6 مورد از نشانه های طلاق

  • طلاق نباید شما را شگفت زده کند – نشانه های آن مشخص است! . اگر چه در طلاق مردها نیز می توانند برای تصمیم گیری در طلاق شروع کننده باشند اما در 75 درصد از موارد این زنها هستند که درخواست طلاق می کنند. ممکن است طرف مقابلی که از او درخواست طلاق شده به حدی از زندگی ناراضی باشد که به راحتی انجام این کار را بپذیرد و یا بر عکس مخالفت کنند و بر ادامۀ زندگی اصرار ورزد و معتقد باشد اگر کمی بیشتر صبر کنند و تحمل داشته باشند مشکلاتشان حل می شود. در برخی موارد زوجی که از او درخواست طلاق شده کاملا مشکلات زندگی شان را انکار می کند و از این درخواست شوکه می شود و معتقد است که زندگی آنها بسیار موفق بوده است و همسرش با این درخواست طلاق عقل خود را از دست داده است. مسئله داشتن عقیده ای مشترک در طلاق امر بسیار مهمی است زیرا این مسئله مشخص می کند که طلاق گرفتن زوجی می تواند به طور توافقی انجام گیرد و یا اتفاقی تلخ تر با مشکلات بسیار باشد. هدف از این مقاله تشریح موقعیتی که در آن زوجین طلاق را حتمی تصور می کنند. هدف این است که به زوجین گوشزد کنیم نشانه های طلاق را جدی بگیرند تا زمانی که بحث طلاق را یکی از زوجین مطرح می کند طرف مقابل شوکه نشود. اکثر افراد زمانی که بحث صلاق می شود نشانه های آن از مدت ها پیش در زندگی آن ها دیده شده است. در اینجا هدف این نیست که دلایل شکست در ازدواج را بیان کنیم بلکه می خواهیم به بررسی و تشریح نشانه های طلاق در زندگی زناشویی افراد بپردازیم و به آنها کمک کنیم که این نشانه ها را بسیار جدی بگیرند و از کنار آن به راحتی رد نشوند. ازدواج به یکباره نمی شکند بلکه به مرور مورد فرسایش قرار می گیرد. هر باری که در زندگی زوجین اتفاق ناخوشایندی می افتد و یکی از زوجین از دیگری می رنجد و این مسئله بدون معذرت خواهی و ترمیم عاطفی بسته می شود، هر باری که یکی از زوجین در شناخت نیازهای عاطفی دیگری شکست می خورد و نسبت به آن بی اعتنا می شود این تحلیل و فرسایش اتفاق می افتد. هر باری که طرفین از بحث کردن دربارۀ مشکلاتشان طفره می روند زیرا می دانند که این بحث و گفتگو نتیجه ای نخواهد داشت و هر باری که یکی از زوجین از داشتن رابطه جنسی خودداری می کند زیرا از نظر عاطفی در شرایط مناسبی قرار ندارد این ازدواج شکننده تر و فرسایشی تر می شود. دلایل متعدد دیگری برای وجود این تحلیل و فرسایش در ازدو, ...ادامه مطلب

  • بهانه گیری های مادرم از همسرم

  • سلام. من یک سال پیش با خانمی نامزد کردم که دختر یکی از دوستان صمیمی مادرم هست و علاوه بر اینکه من علاقه شدیدی به ایشون دارم، مادرم هم نسبت بهش همینطور بود. هنوز دو سه ماه از عقدمون نگذشته بود که مادرم به بهانه های مختلف با من دادوبیداد میکرد و منو شدیدا مواخذه میکرد. این داستان از پوشش خانوم من شرو شد. من معتقد هستم که خانمم خودش باید بعد از علاقه مند شدن به یک طرز پوشش جدید، پوششش رو عوض کنه و این نیاز به زمان میبره اما مادرم همیشه بعد از هر جلسه ای که خانمم و ایشون و اعضای فامیل همدیگه رو میدیدن با من (بدون این که همسرم متوجه بشه) جنگ و دعوا داشت. الان که به لطف خدا یکی دو ماهی هست که این مشکل (به روش خودم البته) حل شده حالا پای بهونه های جدید به این جنگ و دعواها باز شده و خیلی هم شدیدتر شده در حدی که مادرم خیلی وقت ها به من جملاتی میگه مثل اینکه اگر قراره فلان مساله ادامه داشته باشه باید وسایلتو جم کنی بری خونه پدرزنت و از اینحرفا. بهونه های جدید هم اینه که چرا وقتی دایی های من اومدن خونمون (که تقریبا هفته ای 2 یا 3 بار میان) شما دوتا همش داشتید با هم صحبت میکردید و با مهمونا نبودید. و هرچه من توضیح میدم که من حالم خوب نبود و داشتیم سر مساله ای با هم حرف میزدیم قبول نمیکنه. به من میگه رفتارت بعد از ازدواج عوض شده و دیگه به مادرت و برادرات ارزش قائل نمیشی و از این حرفا. این اواخر ایشون کمر دردی داشتن و چند روزی نمیتونستن کار کنن. خانم من خودش این مدت رو بدون اینکه من حرفی بزنم اومد خونه ما و تمام کارهای مادرم رو انجام داد و ما فقط یک شب با خانواده خانومم تو اون مدت برای شام بیرون رفتیم و دوباره خانمم اون شب برگشت خونه ما تا کمک کنه اما این خودش شده داستان جدید! نمیدونم مشکل کجای کاره. این وضعیت خیلی داره بد میشه و این دعواها داره یواش یواش به سمت همسر من هم پیش میره. حتی خونواده ایشون. لطفا راهنمایی بفرمایید. ممنون Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تاثیر زندگی پدر مادر در زندگی زناشویی فرزندان

  • با سلام دختری 21 ساله هستم با پسری که مشکل خاصی باهاش ندارم و حتی دوستش دارم و ایده آل من هست قصد ازدواج دارم مشکل من اینجاست که نمیتوانم روابط عاشقانه را باور کنم و همش فکر میکنم که قرار است این عشق تمام شود و زندگی من هم مثل زندگی پدر مادرم و بقیه سرد خواهد شد درحالیکه واقعا هیچ دلیلی برای این سرد شدن پیدا نمیکنم اما همش در شک و تردیدم و عشقی که وجود دارد را باور نمیکنم فکر میکنم دروغه خوابه فکر میکنم من هم مثل پدر مادرم زندگی خواهم کرد. کم رنگ تر شدن عشق بین برادر و نامزدش که یک ونیم سال است نامزدند اما با هم بدرفتاری میکنند، این بدبینی من را شدت بخشیده است درضمن پسری که میخام باهاش ازدواج کنم خیلی رابطه گرم و صمیمی تو خانوادشون حاکمه و پدر مادرش خیلی رابطه خوبی باهم دارن و من واقعا به عینه میبینم که عشق رو از پدر مادرش یاد گرفته و این اختلاف رفتاری بین خانواده ها منو بیشتر نگران میکنه چون فکر میکنم درکمون از هم کم میشه و حتی فکر میکنم که اگه یه هر مورد خواستگار دبگه هم بود همین شک و تردید هم باز بود و من نمیتونم عشق رو باور کنم و این عذابم میده خیلی به ماسختون نیاز دارم ممنون This entry passed through the Full-Text RSS service - if this is your content and you're reading it on someone else's site, please read the FAQ at fivefilters.org/content-only/faq.php#publishers.Recommended article from FiveFilters.org: Most Labour MPs in the UK Are Revolting., ...ادامه مطلب

  • زن دوم مردی با یک فرزند

  • با سلام ، دختری 36 ساله و مجرد هستم و در کنار پدر و مادرم زندگی می کنم ، تا به حال سابقه ازدواج نداشته ام .الحمدلله کارمند هستم و کلیه هزینه های زندگی خود را تأمین میکنم . حدودا 3 ماه قبل با مردی از طریق شبکه های مجازی آشنا شدم . کم کم این ارتباط به دنیای واقعی کشیده شد و ارتباط دوستدانه ای عمیقی شکل گرفت . برای ترس از به گناه نیفتادن از طریق استعلامی که از مراجع گرفتم صیغه محرمیت خواندیم (بدون اذن پدر و مادرم) . خانواده ام را فقط ازین باب که جهت آشنایی با هم ارتباط دارم ، مطلع نمودم .( صیغه را مطرح نکردم) . بعد از چندی متوجه شدم که ایشان قبلا ازدواج نموده اند و یک فرزند 7 ساله نیز دارند. مدتی طول کشید که این دروغی که به من گفته اند را با خود هضم کنم اما به دلیل علاقه شدیدی که به ایشان پیدا کرده بودم اعتراضی نکردم .بعد از مدتی گفتن که هنوز زن خود را طلاق نداده اند و مجردی زندگی میکنن ! وقتی این مطلب را متوجه شدم ، به لحاظ عرفی و شرعی رابطه را تمام کردم اما در همان مدت زمان از شدت ناراحتی مریض شدم و نتونستم دوری ایشون رو تحمل کنم و مجددا رابطمون آغاز شد. در این فصل چون صیغه میخواندیم ، شرعا حلال هم بودیم و مکررا با هم رابطه هم برقرار کردیم و رابطمان عاشقانه شد. به طوری که دوری همدیگر را نمیتوانیم تحمل کنیم .به گفته خود ایشون قصد طلاق دارند اما چون همسرشون که حدودا 10 سال هم زندگی مشترک داشتن ؛ خواهر ، شوهر خواهر ایشون هم میشه ، و نسبت فامیلی هم دارن؛ و از طرف دیگه همسرشون قبلا از فرد دیگه ای یکبار طلاق گرفته اند ؛ انجام طلاق به نوعی امکان پذیر نیست و قصد معرفی بنده رو به خانواده خودشون ندارند و اگر بخوام که با ایشون زندگی کنم ، کسی نباید اطلاع داشته باشه ..ازتون التماس میکنم که راهنماییم کنید ..خیلی داغون و افسرده شدم .ممنون از لطف شما Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • قهرهای متعدد همسر

  • با سلاممن و همسرم رابطه خیلی خوبی داریم و از هر لحاظ هم کف هم به حساب میایم و 2 ماه از تاریخ عروسیمون و 10 ماه از تاریخ عقدمون میگذره اما مشکلی که وجود دارده قهرهای متعدد برای خیلی مسائل پیش پاافتاده است. البته خانواده اش قبلا بهم گفته بودن که همسرم حساس تر، زودرنجتر و لوس تر از دخترای دیگه است اما خب الان 28 سالشه..رفتار منم متفاوت بوده گاهی عین خودش بودمو قهر کردم که بیشتر لج می کرد و گاهی خیلی با آرامش موضوع رو حل کردم اما موثر نبودن .. چی کار کنم واقعا مستاصل شدم..ممنون از کمکتون Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • چگومگی ایجاد تعادل در مورد نظرات و علاقه مندیهای متفاوت

  • با سلام و احترام ؛ ضمن عرض تشکر از راهنمایی های مفیدتونبنده و همسرم دو سال هست که ازدواج کردیم و یکسال زندگی مشترکمون رو شروع کردیم ؛ در یک مورد نیاز به مشاوره داشتم ؛ ممنونمن فکر میکنم در زندگی مشترک زوجین باید برای ” در کنارهم بودن ” یه مدیریت زمانبندی داشته باشن و یه حالت تعادلی بین انجام کار(شغل)، کارهای شخصی و زمانی که برای همدیگه اختصاص میدند، ایجاد کنند ؛ همسر من زمان زیادی را برای کارهای شخصی (مثل بازی کامپیوتری ٰ،دیدن فیلم و …)اختصاص میده بطوریکه زمانی که ما باید در کنار هم باشیم ، دیگه از کارهای قبلی که انجام داده ، خسته ست بنابراین اگه من ازش کاری میخوام که انجام بده و یا اصلا ازش میخوام که زمان بیشتری باهم بگذرونیم ، ایشون دیگه حالی براش نیست (البته ما از نظر علاقمندی به هم و روابط جنسی و …دچار مشکلی نیستیم)بطور واضح عرض کنم که ایشون وقتی از سرکار میاد فورا غذا میخوره میره سر بازی کامپیوتری یا دیدن فیلمهای پورنو ٰ تا موقع شام و باز بلافاصله میره دنبالش تا دو شب ؛ بطوریکه من باید چندین بار صداش کنم که دیگه بخوابه ؛پرداختن ایشون به این موضوعات بگونه ای شده که همه اعضای خانواده خودش به اینکه ایشون همیشه آخر از همه سر مهمونی ها میرسهٰ یا کاری رو دیر انجام میده ، معترضندگاها اعتراضی که در جمع بهش میشه ، منو ناراحت میکنه با اینکه میدونم حق با خانواده ش هست و ایشون باید مدیریت زمانبندی درستی داشته باشه .موقعی که مشغول هست و یه چیزی بهش میگم یا سوالی میپرسم ، یا میخواد سریع جواب بده تموم بشه و یا گاها با لحن تندی جواب میده بعنوان مثال چند روز پیش بنده بعلت افت فشار حال خوبی نداشتم ٰ چندین بار بهشون گفتم ٰ ولی همش مشغول بازی بود و ساعت یک شب ، خودم به تنهایی برای اندازه گیری فشار به کلینیک نزدیک خونه مراجعه کردم و بعدایشون ناراحت شده که چرا من بهش نگفتم که تو منو ببر( من چندین بار بهش گفتم حالم خوب نیست ولی توجه نکرد)به هر حال اینها باعث ناراحتی میشه ؛لطفا در این مورد بنده را راهنمایی کنینبا تشکر Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • راهنمایی بابت شیوه خواستگاری از همکار

  • سلام دوستان وقتتون بخیرمن پسری هستم 29 ساله و چهار ساله کار میکنمبه تازگی استخدام نیروگاه شهرمون شدم و به یکی از خانم های همکار واحدمون علاقه مند شدم ایشون 24 سالشونه و یه سالی هست که تو اون واحد کار میکننالبته من الان تو دوره آموزشی هستم و یک ماهی دیگه با ایشون همکار رسمی میشمچند بار در زمینه کاری با هم برخورد داشتیم و تونستم از این طریق شماره تلفن همراهشونو بدست بیارمتلفنشون رو به خانواده دادم تا بتونن به طریقی بفهمن این خانم مجرد هست یا متاهل و قصد ازدواج داره یا نهالبته قصد من این بود که یه مدت با هم کار کنیم بعد اگه مورد مناسبی به نظر اومد پا پیش بزاریممامانم چند روز پیش زنگ زد به گوشی این خانم و با یک فامیلی دیگه و کارمند رسمس مخابرات خودشو به دختر خانم معرفی کرد و شماره منزلشونو ازشون خواست که ایشون شماره همراه مامانشون رو دادنمامانم با مامان ایشون صحبت کرده و مامان ایشون گفته بودند که دختر من بدلبل شرایط سنگین کاری و علاقه به ادامه تحصیل قصد ازدواج نداره ولی من صحبت میکنم تا شب باهاش و خبرشو میدممامان ایشون زنگ زدن و گفتن با آقا پسرتون تشریف بیارینما هم که دیدم قضیه اینطوریه با مشورت با خواهرام تصمیم گرفتیم که یه روز که من و اون خانم سرکار باشیم مامانم بره خونه خانواده این خانم و از نزدیک با مامان ایشون صحبت کنه و بهشون بگه که قصد ما از این کار با توجه به اینکه این دو نفر با هم همکارن و 30 سال میخوان با هم کار کنن و ما نمیدونستیم که دختر خانوم شما مجرده یا متاهل و قصد ازدواج داره یا نهاین بود که خدای نکرده سوتفاهمی بعدن پیش نیاد و الانم اومدم ازتون بخوام خودتون با دخترتون صحبت کنین و نظرشو بدونیمتا هر موقع که وقت هم بخواین ما منتظر میمونیمبه نظر شما این راه درستیه که ما میریمراه بهتری رو پیشنهاد میدین بهمممنون Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • چگومگی ایجاد تعادل در مورد نظرات و علاقه مندیهای متفاوت

  • با سلام و احترام ؛ ضمن عرض تشکر از راهنمایی های مفیدتونبنده و همسرم دو سال هست که ازدواج کردیم و یکسال زندگی مشترکمون رو شروع کردیم ؛ در یک مورد نیاز به مشاوره داشتم ؛ ممنونمن فکر میکنم در زندگی مشترک زوجین باید برای ” در کنارهم بودن ” یه مدیریت زمانبندی داشته باشن و یه حالت تعادلی بین انجام کار(شغل)، کارهای شخصی و زمانی که برای همدیگه اختصاص میدند، ایجاد کنند ؛ همسر من زمان زیادی را برای کارهای شخصی (مثل بازی کامپیوتری ٰ،دیدن فیلم و …)اختصاص میده بطوریکه زمانی که ما باید در کنار هم باشیم ، دیگه از کارهای قبلی که انجام داده ، خسته ست بنابراین اگه من ازش کاری میخوام که انجام بده و یا اصلا ازش میخوام که زمان بیشتری باهم بگذرونیم ، ایشون دیگه حالی براش نیست (البته ما از نظر علاقمندی به هم و روابط جنسی و …دچار مشکلی نیستیم)بطور واضح عرض کنم که ایشون وقتی از سرکار میاد فورا غذا میخوره میره سر بازی کامپیوتری یا دیدن فیلمهای پورنو ٰ تا موقع شام و باز بلافاصله میره دنبالش تا دو شب ؛ بطوریکه من باید چندین بار صداش کنم که دیگه بخوابه ؛پرداختن ایشون به این موضوعات بگونه ای شده که همه اعضای خانواده خودش به اینکه ایشون همیشه آخر از همه سر مهمونی ها میرسهٰ یا کاری رو دیر انجام میده ، معترضندگاها اعتراضی که در جمع بهش میشه ، منو ناراحت میکنه با اینکه میدونم حق با خانواده ش هست و ایشون باید مدیریت زمانبندی درستی داشته باشه .موقعی که مشغول هست و یه چیزی بهش میگم یا سوالی میپرسم ، یا میخواد سریع جواب بده تموم بشه و یا گاها با لحن تندی جواب میده بعنوان مثال چند روز پیش بنده بعلت افت فشار حال خوبی نداشتم ٰ چندین بار بهشون گفتم ٰ ولی همش مشغول بازی بود و ساعت یک شب ، خودم به تنهایی برای اندازه گیری فشار به کلینیک نزدیک خونه مراجعه کردم و بعدایشون ناراحت شده که چرا من بهش نگفتم که تو منو ببر( من چندین بار بهش گفتم حالم خوب نیست ولی توجه نکرد)به هر حال اینها باعث ناراحتی میشه ؛لطفا در این مورد بنده را راهنمایی کنینبا تشکر Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • راهنمایی بابت شیوه خواستگاری از همکار

  • سلام دوستان وقتتون بخیرمن پسری هستم 29 ساله و چهار ساله کار میکنمبه تازگی استخدام نیروگاه شهرمون شدم و به یکی از خانم های همکار واحدمون علاقه مند شدم ایشون 24 سالشونه و یه سالی هست که تو اون واحد کار میکننالبته من الان تو دوره آموزشی هستم و یک ماهی دیگه با ایشون همکار رسمی میشمچند بار در زمینه کاری با هم برخورد داشتیم و تونستم از این طریق شماره تلفن همراهشونو بدست بیارمتلفنشون رو به خانواده دادم تا بتونن به طریقی بفهمن این خانم مجرد هست یا متاهل و قصد ازدواج داره یا نهالبته قصد من این بود که یه مدت با هم کار کنیم بعد اگه مورد مناسبی به نظر اومد پا پیش بزاریممامانم چند روز پیش زنگ زد به گوشی این خانم و با یک فامیلی دیگه و کارمند رسمس مخابرات خودشو به دختر خانم معرفی کرد و شماره منزلشونو ازشون خواست که ایشون شماره همراه مامانشون رو دادنمامانم با مامان ایشون صحبت کرده و مامان ایشون گفته بودند که دختر من بدلبل شرایط سنگین کاری و علاقه به ادامه تحصیل قصد ازدواج نداره ولی من صحبت میکنم تا شب باهاش و خبرشو میدممامان ایشون زنگ زدن و گفتن با آقا پسرتون تشریف بیارینما هم که دیدم قضیه اینطوریه با مشورت با خواهرام تصمیم گرفتیم که یه روز که من و اون خانم سرکار باشیم مامانم بره خونه خانواده این خانم و از نزدیک با مامان ایشون صحبت کنه و بهشون بگه که قصد ما از این کار با توجه به اینکه این دو نفر با هم همکارن و 30 سال میخوان با هم کار کنن و ما نمیدونستیم که دختر خانوم شما مجرده یا متاهل و قصد ازدواج داره یا نهاین بود که خدای نکرده سوتفاهمی بعدن پیش نیاد و الانم اومدم ازتون بخوام خودتون با دخترتون صحبت کنین و نظرشو بدونیمتا هر موقع که وقت هم بخواین ما منتظر میمونیمبه نظر شما این راه درستیه که ما میریمراه بهتری رو پیشنهاد میدین بهمممنون Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • حسیاسیت من نسبت ب رفتار های شوهرم با جاریم

  • با سلاممن یه خانم 30ساله هستم که سه سال ازدواج کردم شوهر من پدر و مادر نداره و به اصرار های زیاد خودش و خانواده اش با هم ازدواج کردیم ولی یه مشکل خیلی عمده ای دارم و اونم اینه که شوهرم با جاری و خانواده برادرش رابطه خیلی خوبی داره و وابستگی زیادی به جاریم داره جاریم حدود 10 سال از من بزرگتره و چند سال هم از شوهرم اوایل همش تحمل می کردم چون اگه تحمل نمی کردم کلی بحثمون می شد و می گفت اونا واسه من خیلی مهم هستن منم تحمل می کردم ولی الان دیگه نمی تونم و رابطه ما با جاریم قطع کردم و دیگه باهاشون کاری ندارم ولی شوهرم با جاریم و بچه هاش تفریح میره . گردش میره و مسافرت های یک روزه بدون من میرن اوایل به منم می گفت ولی من خیلی اذیت میشم چون همه هوش و حواس شوهرم پیش خانواده اوناس ما جرات مسافرت های دو نفره نداریم چون همش شوهرم میگم پس اونا ویک نکته اینکه خانواده برادرشون از لحاظ مالی ضعیف هستن و شوهرم بهشون کمک می کنه البته من از این بابت مشکلی ندارم و خدا رو شکر می کنم ولی از لحا ظ عاطفی خیلی داغونم خواهش می کنم کمکم کنین Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها