بهانه گیری های مادرم از همسرم

ساخت وبلاگ

سلام.

من یک سال پیش با خانمی نامزد کردم که دختر یکی از دوستان صمیمی مادرم هست و علاوه بر اینکه من علاقه شدیدی به ایشون دارم، مادرم هم نسبت بهش همینطور بود. هنوز دو سه ماه از عقدمون نگذشته بود که مادرم به بهانه های مختلف با من دادوبیداد میکرد و منو شدیدا مواخذه میکرد. این داستان از پوشش خانوم من شرو شد. من معتقد هستم که خانمم خودش باید بعد از علاقه مند شدن به یک طرز پوشش جدید، پوششش رو عوض کنه و این نیاز به زمان میبره اما مادرم همیشه بعد از هر جلسه ای که خانمم و ایشون و اعضای فامیل همدیگه رو میدیدن با من (بدون این که همسرم متوجه بشه) جنگ و دعوا داشت. الان که به لطف خدا یکی دو ماهی هست که این مشکل (به روش خودم البته) حل شده حالا پای بهونه های جدید به این جنگ و دعواها باز شده و خیلی هم شدیدتر شده در حدی که مادرم خیلی وقت ها به من جملاتی میگه مثل اینکه اگر قراره فلان مساله ادامه داشته باشه باید وسایلتو جم کنی بری خونه پدرزنت و از اینحرفا. بهونه های جدید هم اینه که چرا وقتی دایی های من اومدن خونمون (که تقریبا هفته ای 2 یا 3 بار میان) شما دوتا همش داشتید با هم صحبت میکردید و با مهمونا نبودید. و هرچه من توضیح میدم که من حالم خوب نبود و داشتیم سر مساله ای با هم حرف میزدیم قبول نمیکنه. به من میگه رفتارت بعد از ازدواج عوض شده و دیگه به مادرت و برادرات ارزش قائل نمیشی و از این حرفا. این اواخر ایشون کمر دردی داشتن و چند روزی نمیتونستن کار کنن. خانم من خودش این مدت رو بدون اینکه من حرفی بزنم اومد خونه ما و تمام کارهای مادرم رو انجام داد و ما فقط یک شب با خانواده خانومم تو اون مدت برای شام بیرون رفتیم و دوباره خانمم اون شب برگشت خونه ما تا کمک کنه اما این خودش شده داستان جدید!

نمیدونم مشکل کجای کاره. این وضعیت خیلی داره بد میشه و این دعواها داره یواش یواش به سمت همسر من هم پیش میره. حتی خونواده ایشون. لطفا راهنمایی بفرمایید.

ممنون

مشاوره خانواده...
ما را در سایت مشاوره خانواده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mohavell بازدید : 173 تاريخ : دوشنبه 28 تير 1395 ساعت: 14:38