طولانی شدن زمان فراهم شدن شرایط برای ازدواج

ساخت وبلاگ

سلام.خسته نباشید. دختری 24 ساله هستم که از 3 سال پیش در محل کاری که بودم پسری به من علاقه مند شد و بعد از 2 3 ماه که من اون محل رو ترک کرده بودم من را پیدا کرده بود و علاقش رو ابراز کرد. من تا اون موقع اصلا خبر نداشتم. اول من درخواست ازدواجشون رو رد کردم چون خودم قصد ازدواج نداشتم اما بعد از حدود 1 یا 2 ماه آشنایی به اصرار ایشان و اینکه من بعد از این مدت آشنایی تصمیم بگیرم ،ایشون از طریق خانواده اقدام کردن و مادر و خواهراشون برای آشنایی خونه ما اومدن. ایشون اون زمان نسبت به خیلی از همسناشون شرایط نسبتا خوبی داشتن سر کار میرفتن، اهل ورزش بودن و فعال و …اما شاید حقوقشون ان زمان برای زندگی متاهلی کافی نبود.من هنوز تصمیمم رو نگرفته بودم .میدونم که واقعا به من علاقه دارن و این رو از همون ابتدا با ابرها صحبت کردن با پدرم به من و خانواده ثابت کردن. با این رفتارهای هاشون من هم کم کم به ایشون علاقه مند شدم ، طوریکه واقعا عاشق هم شدیم . مشکلاتی در این آشنایی ها بین خانواده ها پیش امد از جمله خانواده ایشون میگفتن چون دو دختر هم دارن اینکه بخوان از نظر مالی از پس 3 ازداج بر بیان سخته و غیر مستقیم می خواستن صبر کنیم . خانواده من هم به همین دلیل میگفتن خانواده ایشون مخالفن وگرنه باید از نظر مالی ایشون رو پشتیبانی کنن.بعد از این مشکلات و اینکه بارها ما در این مدت تصمیم گرفتیم جدا بشیم و بعد از مدتی ایشون نتونستن و برگشتن و تحمل این شرایط برای من هم سخت بود ، ایشون بعد از یه مدت تغییر کردن و تصمیم گرفتن از نظر شرایط مالی بتونن به شرایط خوبی برسن هم از نظر پیشرفت کاری هم جنبه های دیگه و خیلی منطقی تر شدن.من هم از این شرد شدن ایشون نسبت به تلاش برای به هم رسیدن ما ناراحت بودم.توی این مدت طبق گفته خود ایشون و با موافقت من تصمیم گرفتیم با هم در ارتباط نباشیم تا در اینده شرایط ایشون بهتر بشه. من هم چون می خواستم درسم رو ادامه بدم این برای شرایط بهتری فراهم میکرد.اما در این مدت هم که تقریبا 1 سال شده هر 1 یا 2 ماه پیام میدن و به هر بهانه ای ابراز دلتنگی میکنن و من هم بسیار دلتنگ هستم و نمی تونم پاسخ ندم.حتی یک بار خواستن باز هم در ارتباط باشیم که باز هم به خاطر مشکلاتی که گفتم بعد از مدتی دوباره نشد. اما این همه دوری روی من تاثیر گذاشته و با وجود اینکه هنوز واقعا دوستشون دارم حس می کنم اگه دوستم داشت نباید اینقدر من رو معطل میکرد یا زمان هایی که بهش احتیاج داششتم تنهام میذاشت. اخرین باری که باز پیام دادن و ابراز دلتنگی کردن در جواب من که اگه خواستگاری داشتم منتظرش بمونم یا نه گفتن منتظر نمون. اگه قسمت باشه به هم میرسیم. این همه تغییر ایشون از یک ادم که حتی یه لحظه دوری از من رو نمی تونست تصور کنه و برای رسیدن به من هر کاری میکرد به ادمی که الان با وجود دلتنگی همچین حرفی میزنه منو گیج و سردرگم کرده. من حس می کنم خودش دوستم داره ولی منطقی تر شده و ترجیخ میده تا زمانیکه همه شرایطش عالی نیست دوباره جلو نیاد.من انتظار دارم اگه دوستم داره حداقل ازم بخواد منتظرش بمونم. واقعا نمیدونم باید چکار کنم. نمیدونم دوستم داره یا نه؟نمیدونم منتظر بمونم یا نه؟ چون واقعا در حال حاضر و تمام این مدت هیچ کس دیگه ای رو دوست نداشتم و رابطه خوبی که با هم داشتیم باعث میشه نتونم به راحتی ازش بگذرم.چون توی زندگی و ازدواج علاقه برای من خیلی مهمه و ایشون اینو به من ثابت کردن.

- - , .

مشاوره خانواده...
ما را در سایت مشاوره خانواده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mohavell بازدید : 167 تاريخ : چهارشنبه 30 دی 1394 ساعت: 19:26