عشق مجازی

ساخت وبلاگ

من دختریم که حدود یک سال پیش توی صفحه مجازی با پسری اشنا شدم ما اصلا باهم حرف نمیزدیم و اون پسر خیلی مذهبی بود با خدا و با ایمان بود شوخی می کرد ولی با دخترا سرو سنگین بود خب منم از یه خونواده ی مذهبی بودم و زیاد با پسرا دمخور نمیشدم بیشتر با دخترا هم صحبت میشدم خلاصه بعد از چندماه اعضای گروهمون توی مجازی از هم پاشید و فقط من و همون پسر موندیم خیییلی باهم صحبت میکردیم ولی خداشاهده که حرف بی ربط نمیزدیم اصلا راجع به دوستی و این چیزا حرف نمیزدیم چند روز بعدش ، اون پسر به مدت ده روز رفتن مسافرت بعد از اون ده روز که برگشتن گفتش که بهتره دیگه حرف نزنیم و اینجوری به هم وابسته میشیم و این درست نیست ،، درست میگفتم منم داشتم بهش وابسته میشدم اونم معلوم بود وابسته شده…موافقت کردم و اون صفحه مجازی رو پاک کردیم و دیگه حرف نزدیم ولی من دلم طاقت نمیاورد و هی نصب میکردم ببینم اومده یا نه دفعه سوم واسش یه چیزی نوشتم بعد از پنج روز دوباره نصب کردم و دیدم که جواب داده خیییلی خوشحال شدم به من گفت که وقتی که برگشتم گفتم اگه چیزی ننوشته بودید واقعنی دیگه برنمیگردم ادن پسر اهل مشهد بود و میگفت که سه شب پشت سرهم رفتم حرم تا شما از ذهنم بری ولی نشد بعد از یه مدت خیلی طولانی با مادرش و پدرش صحبت کرد ولی اونا گفته بودن که راضی نیستیم با اون دختر حرف بزنیم و اون پسر هم از ترس عاق شدن با هزارتا معذرت خواهی و و گریه و

مشاوره خانواده...
ما را در سایت مشاوره خانواده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار mohavell بازدید : 153 تاريخ : شنبه 25 ارديبهشت 1395 ساعت: 16:38